دیجیتال مارکتینگ

تجربه کاری دیجیتال مارکتینگ

دیجیتال مارکتینگ

تجربه کاری دیجیتال مارکتینگ

داستان برندینگ

جمعه, ۲۴ آبان ۱۳۹۸، ۰۱:۰۶ ق.ظ

 

    سال ۹۲ بود که تصمیم گرفتم برای کنکور ارشد درس بخونم و توی دانشگاه رشته‌ی مدیریت استراتژیک رو ادامه بدم. دوست داشتم دانشگاه شریف قبول شم. ولی اون سالی که من کنکور دادم، دانشگاه شریف ظرفیتش رو کم کرد و من شدم یه دانشگاه تهرانی. البته اینم بگم که سال بعد شریف ظرفیتشو اضافه کرد و صدتا دانشجو گرفت! بالاخره حتی اگر متولد آخرای دهه‌ی شصت هم باشی، همیشه نوبت که بهت میرسه باید از یه چیزی محروم شی، وگرنه یه دهه شصتی اصیل نیستی!

    اسم استراتژی که به گوشم میخورد قند تو دلم آب میشد. آخه همیشه دوست داشتم یه گوشه بنشینم، به مسائل فکر کنم و ببینم چه راهکارایی میشه براشون ارائه کرد.

    بعدها که با تست‌های شخصیت مثل MBTI‌ آشنا شدم فهمیدم که تو دسته‌ی ENTJ ها قرار می‌گیرم. این گروه افراد متفکرن و از برنامه‌ریزی، هدف‌گذاری و حل مسائل پیچیده لذت می‌برن. اینجا دیگه شانس با من یار بود و درست مجذوب رشته‌ای شده بودم که با شخصیتم سازگار بود.

    داستان برندینگ


    زمان فارغ‌التحصیلی رسید و من شروع کردم دنبال کار گشتن. ولی تو دنیای استراتژی کار پیدا کردن خیلی سخت بود. وقتی دائما با این نقطه ضعف مواجه میشی که باید سابقه‌ی کار تو این حوزه داشته باشی و جایی نیست که به تو ین فضارو بده که سابقه کسب کنی، تنها راهی که برات میمونه اینه که بری و یه شاخه‌ی نزدیک‌تر رو پیدا کنی که غول مرحله‌ی ورودش یه مقدار کوچیک‌تر باشه.

    داستان برندینگ

    چندتا از اطرافیانم رفته بودن تو شرکت‌های تبلیغاتی و منم تصمیم گرفتم تا این مسیرو امتحان کنم. اتفاقا توی یه شرکت تبلیغاتی به‌نام از من استقبال شد و شروع کردم به یادگیری. اونجا تصمیم گرفتن که من رو به دپارتمان برندسازی بفرستن تا استراتژی برندهارو بنویسم. برای این مسیر مجبور بودم کلی مطالعه کنم و ریزه‌کاری‌های این حرفه رو یاد بگیرم. بعد از یه مدتی شرکت تصمیم گرفت که کلا یک شرکت مجزا در حوزه‌ی برندسازی بزنه و برای ایجاد زیرساختش شروع به جذب نیرو کرد. متاسفانه نیروهای جدیدی که جذب شدن، همدل و جور نبودن و هر روز باهم دعواشون میشد. دیدن اینهمه دعوا و جدال حس خیلی بدی بهم میداد. تا اینکه بعد از یه مدت احساس کردم که این فضا دیگه اون چیزی نیست که من میخوام و موجب رشد و ارتقای من نمیشه.
    بنابراین تصمیم گرفتم همونجا همه چیو متوقف کنم.

    برندینگ

    بعدش تصمیم گرفتم کار خودمو داشته باشم. توی مدتی که تو این حوزه کار می‌کردم، لازم بود تا در حیطه‌های مختلف تحقیقات زیادی انجام بدم. نکته‌ی مهمی که وجود داشت این بود که اطلاعات به زبان فارسی خیلی کم بود و تقریبا میشد گفت که این موضوع کاملا مسکوت باقی مونده بود. بنابراین تنها راهش ارجاع به منابع انگلیسی بود. من زبانم خوب بود ولی برای بقیه چه اتفاقی می‌افتاد؟

    آدم‌های معروفی هم که تو این حوزه سررشته داشتن و در طول دوره ی کاریم باهاشون آشنا شده بودم هم، محتوایی که بشه ازش استفاده کرد تولید نکرده بودن.

    انگار که یک جور بایکوت اطلاعاتی اتفاق افتاده باشه. تفاوت زیادی هم بین آدم‌های معروف این حوزه وجود داشت. یکی خیلی فضا رو فلسفی کرده بود. یکی کارش بیش‌تر شبیه به تدوین برنامه‌ی بازاریابی و کمپین‌نویسی بود و خلاصه با توجه به جدید بودن حوزه هر کی یه چیزیو میگفت. موردهای زیادی هم وجود داشتن که حرف‌های نویسندگان معروف آمریکایی رو به اسم خودشون کنار عکساشون میذاشتن تا نشون بدن چقدر کار بلدن!

    برندسازی

    این شد که تصمیم گرفتم با توجه به تجربه‌ای که کسب کرده بودم یه سایت راه‌اندازی کنم و توش مطالب به‌روز و دست اولی رو که در دنیا مورد بحث هست رو به زبان فارسی در این سایت منتشر کنم تا یک قدم هر چند کوچیک در بیش‌تر شناخته شدن این حوزه و اصولی‌تر شدنش در ایران برداشته باشم. من دوست دارم که کلی آدم که نسبت به این حوزه اطلاعی ندارن باهاش بیش‌تر آشنا بشن و برندهاشون رو به برندهای پرقدرتی تبدیل کنن و مثل من طعم شیرین برندسازی رو بچشن. پس به دنیای من خوش آمدید…

    برندهای برتر

    نویسنده : سوگل نوروزی‌طلب

    ,

    اشتراک گذاری:

     

    نظرات  (۱)

    ۲۴ آبان ۹۸ ، ۰۲:۵۳ ساک دستی تبلیغاتی

    بلاگتون موضوع جالبی داره. ممنونم، باز هم به بلگتون سر میزنم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی